بحمدالله امروز جامعه‌ى ما با قرآن مأنوس شده‌اند. البته ما به این قانع نیستیم؛ ما معتقدیم همه‌ى آحاد جامعه باید با قرآن ارتباط برقرار کنند، بتوانند قرآن را بخوانند، بتوانند قرآن را بفهمند، بتوانند در قرآن تدبر کنند. آنچه که ما را به حقایق نورانى میرساند، تدبر در قرآن است؛ و این حفظ قرآن که بحمدالله امروز در بین شما جوانها، در بین جوانهاى کشور، در سرتاسر کشور رواج پیدا کرده است، یک مقدمه‌ى خوبى است براى تدبر. یعنى حفظ و تکرار و انس با آیات کریمه‌ى قرآن و پى‌درپى آیات الهى را مورد توجه قرار دادن، موجب میشود که انسان بتواند در قرآن تدبر کند.1
*******
وقتى انس با قرآن پیدا شد، مجال تدبر و تأمل و تفکر در معارف قرآن به دست خواهد آمد. قرآن را نمیشود سرسرى خواند و گذشت؛ قرآن احتیاج دارد به تدبر، تکیه‌ى بر روى هر کلمه‌اى از کلمات و هر ترکیبى از ترکیبهاى کلامى و لفظى. انسان هرچه بیشتر تدبر کند، تأمل کند، انس بیشترى پیدا کند، بهره‌ى بیشترى خواهد برد؛ قرآن اینجور است.2
*******
بحمداللّه در جامعه‌ى ما، در کشور ما، نهضت انس با قرآن، نهضت خوبى شده است. این مسئله‌ى حفظ قرآن که ما قبلاً سفارش کردیم، بحمداللَّه دارد در میان جوانهاى ما انتشار پیدا میکند؛ باید هم انتشار پیدا کند؛ باید هم با قرآن آشنا شویم، مأنوس شویم. وقتى قرآن را حفظ کردید، میتوانید معانى قرآن را درست بفهمید؛ انسان وقتى معناى قرآن را فهمید، میتواند در آن تدبر کند؛ وقتى تدبر کرد، میتواند به معارف عالى دست پیدا کند و رشد پیدا کند. انسان با انس با قرآن، در درون رشد پیدا میکند.3
*******
خدا را شکر میکنیم که توفیق درس قرآن، انس با قرآن و تلاوت قرآن به مردم ما داده شده است. در دوران طاغوت، قرآن در کشور ما مهجور بود؛ هیچ حرکت جمعى در ترویج قرآن انجام نمیگرفت؛ هرچه بود، میل شخصى افراد بود. در دوران جمهورى اسلامى و حاکمیت اسلام، یکى از برنامه‌هاى اصلى براى مسئولین کشور، ترویج قرآن است؛ تلاوت قرآن، انس با قرآن، فهم قرآن، حفظ قرآن، جزو برنامه‌هاست؛ که خب، یکى از مظاهر آن هم همین مسابقات بین‌المللى است. لیکن تلاوت قرآن و قرائت زیباى آیات الهى، مقدمه است براى تدبر در قرآن. ما نمیخواهیم خودمان را مشغول کنیم، سرگرم کنیم به تلاوت و به قرائت قرآن و الحان قرآنى، به عنوان یک موضوع اصلى؛ این مقدمه است، این طریق است. تلاوت قرآن با صوت خوش موجب میشود که دل انسان نرم شود، خشوع پیدا کند، آماده بشود براى فهم معارف قرآنى و آیات قرآنى؛ ما به این احتیاج داریم.4
*******
در ماه مبارک رمضان، بسیارى از مردمِ موفق و باسعادت توانستند محصول زیادى را بردارند؛ محصولى که براى دوره‌ى سال آنها، بلکه در مواردى براى سراسر عمر آنها، داراى برکات خواهد بود. عده‌اى انس با قرآن پیدا کردند، از معارف قرآنى بهره بردند، تدبر کردند؛ عده‌اى انس و مناجات با خدا را در این ماه براى خودشان رویّه و روش قرار دادند و دلهاى خودشان را نورانى کردند. مردم روزه گرفتند؛ با روزه، در نفس خود صفا به وجود آوردند؛ که همین صفا و صمیمیت و نورانیت، منشأ برکات بسیارى در زندگى فردى و اجتماعى است. این صفاى نفسانى به انسان نیک‌اندیشى میدهد، تطهیر نفس از حسد و بخل و کبر و شهوت میدهد. صفا در نفس انسان، محیط جامعه را محیط امن و امان روحى و معنوى قرار میدهد؛ دلها را به هم نزدیک میکند؛ مؤمنان را به یکدیگر مهربان میکند؛ ترحم به یکدیگر را در میان جامعه‌ى ایمانى گسترش میدهد. اینها همه محصولات ماه مبارک رمضان است براى مردم موفق و باسعادت.5
*******
من بازهم به جوانان عزیزمان توصیه مى‏کنم که با قرآن انس بگیرید، با قرآن مجالست کنید. «و ما جالس هذا القرآن أحد الّا قام عنه بزیادة او نقصان، زیادة فی هدى او نقصان من عمى»؛ هر بارى که شما با قرآن نشست و برخاست کنید، یک پرده از پرده‏هاى جهالت شما برداشته مى‏شود؛ یک چشمه از چشمه‏هاى نورانیت در دل شما گشایش پیدا مى‏کند و جارى مى‏شود. انس با قرآن، مجالست با قرآن، تفهم قرآن، تدبر در قرآن، این‏ها لازم است.
مقدمه‏ى این کار این است که بتوانیم قرآن را بخوانیم، بتوانیم قرآن را حفظ کنیم؛ حفظ قرآن خیلى مؤثر است. جوانها، دوره‏ى جوانى را، قدرت حفظ را قدر بدانند. خانواده‏ها به کودکان خودشان حفظ قرآن را تشویق کنند، آن‏ها را وادار کنند. حفظ قرآن خیلى باارزش است. حفظ قرآن این فرصت را به حافظ خواهد داد که با تکرار آیات، در قرآن قدرت تدبر پیدا کند. این فرصت است، این توفیق است؛ این را از دست ندهید. آن‏هائى که حافظند، این نعمت بسیار بزرگ الهى را قدر بدانند؛ نگذارند حفظشان ضعیف بشود یا خداى نکرده از دست برود.
خواندن قرآن، از اول تا آخر، یک چیز لازمى است. باید قرآن را از اول تا آخر خواند؛ باز دوباره از اول تا آخر؛ تا همه‏ى معارف قرآنى یکجا با ذهن انسان آشنا شود. البته معلمینى لازمند تا براى ما تفسیر کنند، مشکلات آیات را تبیین کنند، معارف آیات و بطون آیات الهى را براى ما بیان کنند؛ این‏ها همه لازم است. اگر این‏ها شد، هرچه زمان به جلو برود، ما به جلو مى‏رویم و توقف دیگر وجود ندارد.6
*******
در صدر اسلام، آن کسانى که ممدوح واقع شدند- حالا توى فرهنگ ما، برطبق عقیده‏ى ما- بیش از آنچه که به خاطر نماز و عبادتشان ممدوح واقع شدند، به خاطر موضع‏گیرى‏هاى سیاسى‏شان، اجتماعى‏شان و مجاهدتشان ممدوح واقع شدند. ما ابى ذر را، یا عمار را، یا مقداد را، یا میثم تمار را، یا مالک اشتر را کمتر به عبادتشان مدح مى‏کنیم. تاریخ، این‏ها را به آن مواضعى مى‏شناسد که این مواضع، تعیین‏کننده بود؛ حرکت کلان جامعه را توانست هدایت کند، شکل بدهد و به پیشرفت این حرکت کمک کند. آن‏هائى هم که مذمت شدند، همین‏جور. خیلى از بزرگان که مورد مذمت قرار گرفتند، به خاطر شرب خمر مذمت نشدند، به خاطر بى‏نمازى مذمت نشدند؛ به خاطر عدم حضور در آنجایى که حضورشان لازم بود، مذمت شدند. تاریخ، این‏جورى ثبت کرده؛ نگاه کنید، ببینید. پس کار خدا، کار معنوى، کار توحیدى، منحصر نیست در نماز خواندن؛ اگرچه نماز را دست‏کم نباید گرفت. نماز پشتوانه‏ى همه‏ى این‏هاست. تلاوت قرآن، تدبر در قرآن، تضرع پیش خداى متعال، خواندن ادعیه‏ى مأثور- صحیفه‏ى سجادیه، دعاى امام حسین، دعاى کمیل، بقیه‏ى این ادعیه‏اى که هست- این‏ها همه‏اش کمک‏کننده است؛ روان‏کننده‏ى حرکت موتور وجود انسان است؛ که اگر چنانچه شما با خدا انس داشتید و میان خودتان و خدا را درست و اصلاح کردید، این کارها را راحت‏تر انجام مى‏دهید؛ با رغبت بیشتر، با شوق بیشتر انجام مى‏دهید. بنابراین کسى که مى‏خواهد کار خدا را بکند، خداى متعال کمکش مى‏کند. کسى بخواهد کار دنیا را هم بکند، همین‏جور. این‏هائى که دنیا، یا مقام دنیا، یا پول دنیا، یا عیش دنیا، لذتهاى جنسى و امثال این‏ها برایشان هدف و غرض و مآل بود- که حالا در دنیا نمونه‏هایش را زیاد مشاهده مى‏کنید- این‏ها هم وقتى‏که در راه همان هدفِ خودشان تلاش کردند، خدا کمکشان مى‏کند. کمک الهى به این است که وسائل را در اختیارشان مى‏گذارد. همت مى‏کنند، از این راه مى‏روند، هدفشان هم فقط هدف مادى است؛ لذا به آن هدف مى‏رسند. البته چون آن جانب اصلى را که جانب معنوى و الهى و اخروى است، ندیده گرفتند، آنجا ضرر مى‏کنند؛ اما در این قسمتى که هدف گرفتند، پیش مى‏روند.7
*******
انس با قرآن و تدبر در قرآن، همچنین تدبر در ادعیه‏ى مأثوره‏اى که اعتبار دارد- مثل صحیفه‏ى سجادیه و بسیارى از دعاها- در تعمیق معرفت دینى خیلى نقش دارد. تعمیق معرفت دینى خیلى مهم است. یک‏وقت یک کسى همین‏طور روى احساسات، در نماز جماعت هم ممکن است شرکت کند، در اعتکاف هم شرکت کند، در مجلس عزاى حسینى هم شرکت کند، در فلان تظاهرات دینى هم شرکت کند، اما این معرفت در عمق جان او وجود نداشته باشد؛ لذا سر یک پیچى، سر یک دست‏اندازى، یکهو مى‏بینید که از جا در مى‏رود؛ این به خاطر این است. ما نظائرش را زیاد دیدیم. توى همین مجموعه‏هاى انقلاب، اوائل انقلاب کسانى بودند که از ماها که ریش داشتیم و عمامه داشتیم و این‏ها، به نظر مى‏رسید که این‏ها متدین‏تر و مقیدتر و پابندتر و نسبت به دین متعصب‏ترند؛ بعد یک‏وقت- همان طورى که عرض کردم- یک دست‏اندازى پیش آمد، یکهو دیدیم تایرش در رفت! خوب، پیداست که چفت‏وبست محکمى نداشته. بنابراین تعمیق معرفت دینى، خیلى مهم است؛ انس با معارف اسلامى، خیلى مهم است. این هم یک بخش کار فرهنگى است که باید ترویج شود. این‏ها متولى مى‏خواهد، متولى‏اش هم شمائید؛ هیچ‏کس دیگر نیست. یعنى شما مدیران و رؤساى گروه‏هاى تحقیقى، متولى این کار هستید. این کار را نمى‏شود به شکل ادارى درست کرد و مثلًا تزریق کرد به یک مرکز علمى و محیط علمى؛ این را باید بنشینید برایش فکر کنید؛ این‏ها خیلى مهم است.8
*******
در باب قرآن، ما باید اعتراف کنیم که سالهاى متمادى جامعه‏ى ما با قرآن فاصله گرفت. ما در جمهورى اسلامى داریم این فاصله را کم مى‏کنیم؛ عقب‏ماندگى‏ها را جبران مى‏کنیم، اما این عقب‏ماندگى خیلى زیاد بوده. در دوران حاکمیتهاى طاغوت، قرآن به صورت رسمى در جامعه حضور نداشت؛ گوشه کنار کسانى ممکن بود با قرآن آشنا باشند- متدینینى در خانه‏ها قرآن مى‏خواندند- اما این فقط تلاوت قرآن بود؛ تدبر در قرآن، بخصوص در سطح جامعه و در منظر عموم خیلى کم بود؛ بسیار کم بود. نتیجه این شده بود که مجموعه‏هاى روشن‏فکرى و مجموعه‏هاى دانشگاهى ما بکلى با قرآن فاصله داشتند؛ یعنى واقعاً در بین تحصیل‏کرده‏هاى آن زمان، کسى که با قرآن انسى داشته باشد، آشنائى‏اى داشته باشد- نه آشنائى خیلى وسیع‏ و عمیق، بلکه آشنائى محدود- واقعاً به چشم نمى‏خورد؛ مگر کسانى که سابقه‏ى طلبگى داشتند و از دوران طلبگى، آیاتى حفظ بودند؛ اما در دیگر کشورهاى اسلامى و بخصوص کشورهاى عربى، به خاطر شرائطى، وضعیت این‏جور نبود و الآن هم همین‏جور است. انسان روشن‏فکرهاى آن‏ها را، تحصیل‏کرده‏هاى دانشگاهى‏شان را که در مناصب گوناگون دولتى هم هستند، وقتى ملاقات مى‏کند، مى‏بیند این‏ها از آیات قرآن به صورت تمثیل، به عنوان شاهد، به عنوان مؤید، استدلال، در کلمات خودشان استفاده مى‏کنند؛ چیزى که در بین مجموعه‏ى روشن‏فکران قدیمى ما وجود نداشت، ولى در بین نسل جوان ما چرا. این به خاطر همان دور ماندن از قرآن بود، که ما دور مانده بودیم. حالا در آن کشورها کیفیت تعلیم و تربیت چه جور بود، آن یک بحث دیگر است. در کشورهاى عربى بخصوص این چیز رائجى بود؛ الآن هم هست. ما از اول انقلاب با این پدیده برخورد مى‏کردیم. این سیاستمداران و دولتمردان کشورهاى عربى که همیشه هم ما به دورى این‏ها از مبانى قرآنى در عمل، اعتراض داشتیم و داریم و اعتراض بحق هم بود، اما قرآن در ذهن و زبان این‏ها حضور داشت. همیشه ما تأسف مى‏خوردیم که ما چرا این‏جورى نیستیم. مثل اینکه حالا اگر من بخواهم تشبیه بکنم، افراد با ذوق ایرانى در خلال صحبتشان ممکن است جملاتى از گلستان سعدى، از شعر حافظ، جملاتى از فلان نویسنده‏ى معروف بیاورند، آن‏ها از قرآن همین‏جور استفاده‏هائى مى‏کردند؛ اما در کشور ما چنین چیزى نبود. ما از قرآن به خاطر نوع تربیتى که قبل از انقلاب وجود داشت، فاصله گرفته بودیم.9
*******
اگر یک جوانى، یک مردى یا زنى در دوره‏ى حج انس با قرآن را یاد بگیرد، تأمل و تدبر در عبارات دعاها و مناجات با پروردگار را یاد بگیرد، این مى‏شود سرمایه‏اى براى او در طول‏ زندگى. حاجى اگر خود را مقید کند که در مدینه‏ى منوره یک ختم قرآن بخواند؛ در مکه‏ى مکرمه یک ختم قرآن بخواند- اینجا خانه‏ى قرآن است؛ محل نزول قرآن است- یا اگر نمى‏تواند یک ختم قرآن بخواند، یک بخش عمده‏اى از قرآن را بخواند با تأمل، با تدبر؛ اگر عادت کند به تأمل و تدبر در قرآن در این مدتى که آنجاست- بتوانید عادت بدهید حاجى را به این‏چنین سیره‏ها و رویه‏هاى ماندگار معنوى و روحى- این براى او مى‏شود یک سرمایه. قرآن یک ذخیره‏ى تمام‏نشدنى است. انس با قرآن از هر واعظى، از هر رفیق ناصحى، از هر درسى براى انسان مفیدتر است. اگر حقیقتاً انسان با قرآن رابطه برقرار کند و قرآن را بخواند براى استناره و استفاده و استضائه‏ى قلبى و معنوى خود، این براى او از هر واعظى بالاتر است. اگر انسان این انس را بتواند پیدا بکند، خیلى دستاورد بزرگى است.10
*******
فرصت مغتنمى است و تقریباً همه‏ى کسانى که بارهاى سنگین مدیریت کشور در سطوح اصلى و اساسى بر دوش آن‏هاست، در این جلسه‏ى بزرگ و پراهمیت شرکت دارید. حرف سیاست و گزارش امور گوناگون کشور به وسیله‏ى رئیس‏جمهور محترم بیان شد و سخن در این باره‏ها همیشه هست و بسیار است و لازم هم هست، ولى من فکر کردم که از این فرصت، اندکى هم استفاده کنیم براى چیزى که مقدم است بر استنتاجها و تبیینها و تصمیمهاى سیاسى ما؛ و آن حرف دل و حرف ایمان خالصانه‏ى ماست که مى‏تواند در همه‏ى مراحل این حرکت مثل جانى در کالبد، مثل نورى در ظلمت، مثل حیات‏بخشى در میان اجسام بى‏روح، نقش بیافریند. لذا این آیات را انتخاب کردم تا این‏ها را قدرى باهم مرور کنیم. خود من هرچه نگاه مى‏کنم، مى‏بینم احتیاج دارم به اینکه این آیه‏ى شریفه‏ى «اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا و سبّحوه بکرة و اصیلا» را تکرار کنم و در آن تدبر کنم و به آن عمل کنم. قیاس به نفس کردم، به نظرم مى‏رسد که شما هم و همه‏مان محتاج به این هستیم. مى‏فرماید: «یا ایّها الّذین آمنوا». این، بعد از آن است که جامعه‏ى ایمانى شکل گرفته و این جامعه آزمونهاى بزرگ را از سر گذرانده است. این آیات سوره‏ى احزاب است و بعد از سال ششم هجرت نازل شده است؛ یعنى بعد از جنگ بدر و احد و جنگهاى متعدد دیگر و بالاخره جنگ احزاب. در یک چنین شرائطى، قرآن به مسلمانها خطاب مى‏کند که: «اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا»؛ خدا را ذکرِ کثیر کنید. ذکر یعنى یاد. ذکر و یاد در مقابل غفلت و نسیان است. غرق در عوارض و حوادث و پیشامدهاى گوناگون شدن و از مطلب اصلى غفلت کردن؛ این، گرفتارى بزرگ ما بنى‏آدم است. مى‏خواهند این نباشد. آن‏وقت این یاد هم صِرف یاد کردن و متذکر شدن نیست، ذکر کثیر را از ما خواسته‏اند.11
*******
ریاضتى که در میهمانى این ماه وجود دارد- که ریاضت روزه و گرسنگى کشیدن است- شاید بزرگترین دستاورد این ضیافت الهى است. برکاتى که روزه براى انسان دارد، به قدرى این برکات از لحاظ معنوى و ایجاد نورانیت در دل انسان زیاد است که شاید بشود گفت بزرگترین برکات این ماه همین روزه است. روزه را بعضى مى‏گیرند؛ پس این‏ها وارد ضیافت شده‏اند و بهره‏ى از این ضیافت را هم گرفته‏اند. لیکن علاوه‏ى بر روزه گرفتن- که ریاضت معنوىِ این ماه مبارک است- این‏ها آموزش خود را هم از قرآن در حد اعلى تأمین مى‏کنند؛ تلاوت قرآن با تدبر. با حالت روزه‏دارى یا حالت نورانیتِ ناشى از روزه‏دارى، در شبها و نیمه‏شبها تلاوت قرآن، انس با قرآن، مخاطب خدا قرار گرفتن، لذت دیگرى و معناى دیگرى دارد. چیزى که انسان در چنین تلاوتى از قرآن فرامى‏گیرد، در حال متعارف و معمول نمى‏تواند به چنین تلاوتى دسترسى پیدا کند؛ آن‏ها از این هم بهره مى‏برند. علاوه‏ى بر این‏ها، از مکالمه‏ى با خداى متعال و مخاطبه‏ى با خدا، راز و نیاز کردن، دل خود را و اسرار درون خود را براى خدا به زبان آوردن هم بهره‏بردارى مى‏کنند؛ یعنى همین دعاها. این دعاى ابى‏حمزه‏ى ثمالى، این دعاهاى روزها، این دعاهاى شبها و سحرها، این‏ها حرف زدن با خداست، خواستن از خداست، نزدیک کردن دل به ساحت حریم عزت الهى است؛ از این هم بهره مى‏برند. بنابراین در این میهمانى، از همه‏ى دستاوردهاى آن بهره مى‏برند.12

پی‌نوشت‌ها:

1. بیانات در محفل انس با قرآن - 1392/04/19
2. بیانات در محفل انس با قرآن - 1391/04/31
3. بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللى قرآن کریم - 1391/04/04
4. بیانات در خطبه‌هاى نماز عید سعید فطر - 1390/06/09
5. بیانات در دیدار قاریان قرآن‌ - 1389/04/24
6. بیانات در دیدار جمعى از مسئولان نظام جمهورى اسلامى - 1389/01/16
7. بیانات در دیدار وزیر علوم و استادان دانشگاه تهران‌ - 1388/11/13
8. بیانات در دیدار جمعى از بانوان قرآن‌پژوه کشور - 1388/07/28
9. ‌بیانات‌ در دیدار کارگزاران حج - 1386/08/23
10. بیانات در دیدار کارگزاران نظام‌ - 1386/06/31
11. بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران‌ - 1386/06/23
12. بیانات در دیدار قاریان - 1386/06/22
منبع: پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (دامت برکاته)